از رسول خدا صلی الله علیه وآله روایت شده هنگامی که به آسمان سیر داده میشدم در زمین بقعه سرخی را دیدم که رنگش از زعفران بهتر و بویش از مشک خوشتر بود و در آن بقعه پیرمردی نشسته بود که بر سر او کلاه سرخی بود . گفتم که ای جبرئیل این چه بقعه است ؟ گفت این بقعه امتان تو و شیعیان وصی تو حضرت علی علیه السلام است پرسیدم که این پیرمرد کیست ؟ گفت ابلیس است .گفتم در اینجا چه میکند و چه از شیعیان ما میخواهد .گفت که میخواهد ایشان را از ولایت حضرت علی علیه السلام باز دارد و ایشان را به فسق و فجور بخواند .
گفتم ای جبرئیل مرا به سوی این بقعه فرود آور پس مرا فرود آورد زودتر از برق . پس گفتم به ابلیس که( قُم) یا ملعون بر خیز از اینجا ای رانده شده درگاه احدیت بدرستیکه تو بر امتان من و شیعیان علی تسلط نداری و بدین جهت آن سرزمین قم نامیده شد .
نویسنده : سائل » ساعت 9:25 عصر روز یکشنبه 87 مهر 28